یاران دیر آمدم معذور بودم! این دو روز مقداری باران سه گانی بارید و پای من در سه گانی آنچنان فرو رفت که پای تو  در گل بهاری. باشد که باز بینم دیدار آشنا را

  1

 روز قلب های تان قشنگ باد

تا گلوله گم شود ز شهر عشق

بوسه های داغ تان فشنگ باد

 

2

 

آسمان که عاشق است

لاله لاله لاله برف می زند

ابر نیز باغ تازه ی شقایق است

 

3

 

خسته تن چرا به چارسوی می دوی

زیر باده شارعاشقی بایست

عاشقی بهانه ی برای زندگی است

 

4

 

لب به بوسه باز کن

پیش از آن که عصر عاشقی قضا شود

یک دولب  نماز کن

 

5

 

عشق ناگهان و انفجاری است
باغی از انار پاره پاره در سپیده دم
عشق حمله بزرگ انتحاری است

 

6

 

هی مگو که زاغ قارقار می کند

تو زبان زاغ را نخوانده یی

عاشق است و یار یار می کند

 

 

سه شنبه 14 فوريه 2012 - 25 بهمن 1390

اوپسالا سویدن

 

 

1

 

 نوبهار و لغزش سپید جویبار

عاشقی که دل به  دوست می دهد

مار بی قرار و تشنه ی که پوست می دهد

 

2

 

کبک نر به کوهسار

بقّه بین جویبار1

نو بهار و باز نغمه های یار یار

 

1.                            بقّه : قورباغه

 

3

 

کیمیای زندگی است عشق

عاشق جوان که پیر می شود

گرگ شرزه رفته رفته  شیر می شود

 

 فیلم رابطه  استاد بابه جان با شاگرد آورده اش در دانشگاه بلخ چند سال پیش در اینترنت نشر شد. این فیلم سر آن کوه یخی است که در زیر اقیانوس دانشگاه های افغانستان و خیلی  از کشور های دیگر پنهان است. این هم چند سه گانی بابه جانی

 

 1

 

امتحان به درس و بحث نیست گلپری!

در اتاق من بیا

قول می دهم که بیست می بری

 

2

 

دختر خوب خرخان!

مغز خود را نکن آب هرشب

بیست بسته است در بند تنبان

 

3

 

تو به مغز خود فشار کمتر آر

دانش مدرن روز را

من به سینه ی تو می دهم فشار

 

4

 

بی جهت چقدر یاد داشت می کنی

بی جهت چقدر کاغذ و کتاب

بیست خواستی بیا و در اتاق من بخواب

 

5

 

دختر جوان درس خوان

گریه کرد و در اتاق خواب رفت

روز اضطراب سرخ امتحان

 

 پنج شنبه 16 فوريه 2012 - 27 بهمن 1390
اوپسالا سویدن