شاخ پرمیوه و شعر آمر و شکاری
شاخ پر میوه
استاد دکتر محمود حسن آبادی استاد دانشگاه زاهدان و دانشگاه اوپسالای سویدن از شخصیت های نادر روزگار است. رسالهی دکتری استاد حسن آبادی در باره مکتب اصالت زن و یا به عبارتی فیمنیسم در ادبیات می باشد. تسلط خاص استاد بر شاهنامه مثال زدنی است. در تحقیق ؛ تصحیح و ترجمه به انگلیسی متون کهن پارسی کار کرده اند. آشنایی با ایشان طی سالهای اقامت ایشان در سویدن و افتخار حضور در کلاس های شاهنامه خوانی ایشان برای من غنیمت بزرگ بود. عصر های یک شنبه که مردم به کلیسا می رفتند ما جمع بزرگی از علاقه مندان ادب پارسی کنار ایشان گرد می آمدیم.
آنچه مرا بیشتر جذب شخصیت دکتر حسن آبادی نمود خاکی و بی تکبر بودن او بود. به مصداق راستین "نهد شاخ پر میوه سر بر زمین" بر خورد می کرد. استاد حسن آبادی اقامت در زاهدان و دل به اوپسالا دارد و هر از فصلی سری به این شهر می زند و جهان جان ما را با دانش و بیان خویش روشن می کند. استاد گاه گاهی سری به وبلاگ من می زند و نقد نظر می کند. آخرین پست وبلاگ من شعر "آمر و شکاری" طبع شعری استاد را چنگ زده است و استاد در جواب آن شعر ، شعری نوشته اند. با سپاس فراوان از ایشان شعر را مرور می کنیم
شعر غم و غم شعر
در جواب شعر «آمر و شکاری» محمّد شریف سعیدی
شعر تو خواب و چرت و مستی را در سکوت و غم شبانه شکسـت
پـا شـدم مـن، دوبـاره افتـادم در گلـو بغض هر بهانه شکسـت
بـر دلـم ابـرهـای غـم بـاریـد شـوکت شعر عاشقـانه شکسـت
طبع شاد و سپید و خندانم همچو چوب سیاه خانه شکست
غصّۀ خـون آن زن و آهـو خنـدۀ بربـط و چغانـه شکسـت
نالـه از هر «شـکاری» و «آمـر» در سرم شـور و شادیانه شکست
خون دل شـد روان ز هر دیده شـادی و نغمه و ترانـه شکست ...
بس کن از شعر غم، شریف! که دل از غـم شعـر شاعرانه شکسـت
محمود حسن آبادی
به: استاد محمدعلی شیرازی و ترانهی شکارش
آمر و شکاری
مادرِ پا به ماه غلتی زد
مژه های ترش شبانه شکست
تیر خورد و کشید جیغ کبود
تیرچوبِ سیاه خانه شکست
بر سر قله ماده آهویی
تیر خورد و به روی سنگ افتاد
رفت خندان نفس زنان بالا
تا بیارد شکار را صیاد
مادر پا به ماه جیغ کشید
درد در بند بند او پیچید
پشت کلکین کنار سربازان
آمر جنگ داخلی خندید
بره آهو سرک کشید از زخم
آهوی ماده لیس زد سر را
بره آهو پرید بیرون چُست
لیس زد زخم سرخ مادر را
آمر جنگ درب چوبی را
با لگد زد دوپاره شد زنجیر
رد شد از خاک تیرهی دهلیز
نعره زد روی نعش آهو شیر
زن فرمانده رقیب آنجا
شکمش پاره بود و می نالید
کودک از پارگی داغ شکم
جیغ می زد چو خون سرخ شهید
سر زا رفت آهوی ماده
گوش تا گوش بره پر خون شد
اشتهای شکاریی جلاد
مثل گرگی ز غار بیرون شد
آمر جنگ مست پیروزی
منتظر تا کباب برّه رسد
می کشد نعش را شکاری تا
وقت خوردن به باغ دره رسد
شنبه 31 آگست 2013 - 09 سنبله / شهریور
1392
اوپسالا سویدن
محمد شریف سعیدی متولد افغانستان، تحصیل کرده در ایران و مقیم سویدن. شاعر، مترجم و نویسنده. صاحب این مجموعه شعرها: 1. وقتی کبوتر نیست 2. گزیده ادبیات معاصر شماره 53 انتشارات نیستان 3. ماه هزارپاره 4. سفرآهوها 5. قفل های بزرگ 6. الف لام میم دال 7. زاغ سپید 8. خواب عمودی.9. تبر و باغ گل سرخ(1) 10 تبر و باغ گل سرخ (2) و این مجموعه ها به ناشران سپرده شده اند:1. آهسته رفتن چاقو 2. هزاره ی بادامها 3. جای باران خالی