سرطان سینه
سرطان سینه
کودک بودم
عاشق تو
و بالا رفتن از درخت گردو
تو دو گردو می گذاشتی در پیراهن
و من از درخت می پریدم
و گرداگرد درختان گردو نیسواری میکردم
همچون شاهزاده ی افسانه های شبانه
در سمکوبی اسپان رها در تازیانه
نوجوان شدیم
گردوان رسیده ی تو
در انبوه برگ ها می لرزیدند
و دست و دل من
خسته، شکسته
با طنابی کهن بسته...
در بهشت بودیم
با میوه های وسوسه انگیز در دو سو
با میوه ممنوعهی من گردو...
بزرگ شدیم
و تقویم روزگار مان هجری شد
این بار
آدم از حوا هجرت کرد
و حوا از بهشت
عصر
عصر سرگردانی روح بود
در توفان نوح
و ارواح بی شماری
سوار بر کشتی های کژمژ
در آبهای آوارگی غرق می شدند
تو سرگردان
در جزیزه ی سرگردانی
با سیب هایت در پیراهنی باران
و من سمند تازاندم
تا نیستان غربت
تا غربت نیستان
حالا در غربت به هم رسیده ایم
حالا که پس از این همه سال تجرد
پزشک شده ام
و روی تخت بیمارستان
سینه های سرطان گرفته ات را می بُرّم
حالا که مرگ با دمش گردو می شکند
اوپسالا سویدن
سه شنبه 06 نوامبر 2012 - 16 آبان 1391
محمد شریف سعیدی متولد افغانستان، تحصیل کرده در ایران و مقیم سویدن. شاعر، مترجم و نویسنده. صاحب این مجموعه شعرها: 1. وقتی کبوتر نیست 2. گزیده ادبیات معاصر شماره 53 انتشارات نیستان 3. ماه هزارپاره 4. سفرآهوها 5. قفل های بزرگ 6. الف لام میم دال 7. زاغ سپید 8. خواب عمودی.9. تبر و باغ گل سرخ(1) 10 تبر و باغ گل سرخ (2) و این مجموعه ها به ناشران سپرده شده اند:1. آهسته رفتن چاقو 2. هزاره ی بادامها 3. جای باران خالی