باداب
نشسته بر سر چاه و نگاه کرده در آب
در آب ریخته انگار با دو کوزه ، شراب
به چشمای خودش خیره گشته در ته چاه
خمار روی خمار و خراب روی خراب
گشوده بند و گره های گیسوانش را
به چاه ریخته از ماه حلقه حلقه طناب
پر است چاه از آواز آن دو زلف و دو لب
از آن دو بیتی بابا از آن دو تار رباب
شراب ریخته در آب و کوزه ها را مست
به زلف بسته رها کرده است در باداب
ز چاه فکر و خیالات می شوم بیرون
چهار سوی جهان چیست؟ دشت لوت و سراب
پراگ چکسلواکی
چهار شنبه 09 فوريه 2011 - 18 بهمن 1389
1. باداب: باده ـ آب
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 0:16 توسط محمدشریف سعیدی
|
محمد شریف سعیدی متولد افغانستان، تحصیل کرده در ایران و مقیم سویدن. شاعر، مترجم و نویسنده. صاحب این مجموعه شعرها: 1. وقتی کبوتر نیست 2. گزیده ادبیات معاصر شماره 53 انتشارات نیستان 3. ماه هزارپاره 4. سفرآهوها 5. قفل های بزرگ 6. الف لام میم دال 7. زاغ سپید 8. خواب عمودی.9. تبر و باغ گل سرخ(1) 10 تبر و باغ گل سرخ (2) و این مجموعه ها به ناشران سپرده شده اند:1. آهسته رفتن چاقو 2. هزاره ی بادامها 3. جای باران خالی