از هرچه بگذرد سخن...
گهرشید
برایش شاعران بی شماری شعر تر گفتند
یکی از دیگری شیرین تر و فرهاد تر گفتند
دو مژگان بست و مرغان سحر در سرمه خوابیدند
دو لب وا کرد گنجکشان ز پرواز شرر گفتند
گل لبخنده اش را لب به لب بردند گلدان ها
گره های جبینش را پریشان در به در گفتند
عجین دیدند ماه و مهر را در موج اندامش
گهرشید آبتش، شیر و شکر، شمس القمر گفتند
به انگشتان شیرینش گره می خورد گیسو ها
کشیده شیره را با بند بند نی شکر گفتند
به رویش تارتار گیسوان تا خط و خال افتاد
به آواز بلندی آخرین شق القمر گفتند
دو چشم خوابگردش از زمین بر آسمان چرخید
قیامت شد جهان عاشقان زیر و زبر گفتند
جهان شد تار و راه عاشقان باریک تر از مو
از آن مار سیاه خفته در کوه و کمر گفتند
به هر جا رفت پشتش راه بندان شد خیابانها
پریشان نظمی عشاق را در هر گذر گفتند
*
لبانش بر لبانم غنچه بر آیینه می لغزید
به باغ صبح گنجشگان به گنجشکان خبر گفتند
اوپسالا سویدن
سه شنبه 01 فوريه 2011 - 12 بهمن 1389
محمد شریف سعیدی متولد افغانستان، تحصیل کرده در ایران و مقیم سویدن. شاعر، مترجم و نویسنده. صاحب این مجموعه شعرها: 1. وقتی کبوتر نیست 2. گزیده ادبیات معاصر شماره 53 انتشارات نیستان 3. ماه هزارپاره 4. سفرآهوها 5. قفل های بزرگ 6. الف لام میم دال 7. زاغ سپید 8. خواب عمودی.9. تبر و باغ گل سرخ(1) 10 تبر و باغ گل سرخ (2) و این مجموعه ها به ناشران سپرده شده اند:1. آهسته رفتن چاقو 2. هزاره ی بادامها 3. جای باران خالی