برق ر فته بود

دست بردم از میان گیسوان برق رفته اش

 به دکمه ها

سیم های لخت گیسوان او جرقه زد

پیرهن به خواهش بلند سینه اش چقدر  تنگ بود

قلب او که طبله کوفت

دکمه ها به سوی آسمان ترقه زد!

لامپ های سرخ از آسمانه ریختند

دستهای من کجا گریختند؟

 

اوپسالا سویدن

دوشنبه 11 اکتبر 2010 - 19 مهر 1389