شهرزادان
شهرزادان
نیمی از دختران تهرانی صبح - هر صبح - درد سر دارند
عصرها در تهوعِ حاکم درد در سینه و کمر دارند
کارهاشان چهقدر تعلیقاند، قسطهاشان چهقدر تعویقاند
نه هوای قدمزدن در مِه، نه دل عاشقِ سفر دارند
سر هر چارراه  گیسوها گیجتر میشوند و سربازان
غرق در اضطراب و وسوسهاند که چه اندازه سهم بردارند
نیمه در انتظار نیم دگر، نیم دیگر طلاق و باز از سر
دور باطل که ازدواج شده است، قسمت از چرخ اینقدر دارند
خوش به حال پرندگان رها با دماوند و باد میبالند
طوطیانِ بهشاخهخشکیده سخت بیهوده بال و پر دارند...  
دختران کراچی و لاهور؛ بکر، بیتابِ رقص بر سر گور
زندگی تلخ، زندگی مجبور؛ باید از خویش دست بردارند
سبزهرویان باغ هندوها؛ رقص، رؤیا و عشق و جادوها
تا جهیزیهای به چنگ آرند، تخت و تابوت شعلهور دارند
رقص، نان، رقص، پیرهن، چوری؛ زندگی رقصهای مجبوری1
زندگی در عسل هلاهل محض؛ شوکرانی که در شکر دارند
صبح آتش سپاری گنگا؛ مشت خاکستری در آب رها
روح قوهای رفته از دریا؛ موج ها موج ها گذر دارند
دختران دو شنبه و کولاب، رقص در آبشار سرخ شراب
میهمانان مست هرجایی، پولداران معتبر دارند ...
 دختران عرب تماشایی، عند عیش و طرب تماشایی 
در دبی نیمهشب تماشایی؛ چه اذا الشمس و القمر دارند
یمنیها چهقدر ارازناند؛ لالهرویان به باد لرزاناند
مدنیهای مکه پنهاناند؛ شام در غارها مقر دارند
غنچه های به زیر رو بنده؛ چشم های به سرمه خوابانده
زنگ خلخال ها به قوزک ها ؛ کفش های به پشت در دارند...
          
نیمی از دختران شهر هرات بس که خون میخورند تا دم صبح
دلشان از سپیده خونینتر تیغ خورشید در جگر دارند
صبحدم با غروب درگیرند، خون و پترول، شعله میگیرند2
مثل خورشیدهای اول صبح از شب مرگ خود خبر دارند...
 قندهار و اسید و دخترها، سقف مکتب شکسته بر سرها
تیر باران ماه پیکرها؛ ضربههای که ضربدر دارند
گردباد بلند برقعها؛ نالههای بلند خاموشان
بندبند اند بیصدا در خویش؛ دختران جیغ نیشکر دارند
دختران هزاره زارترند، در شب سرد دره دربهدرند
بس که پف میکنند هیزمتر چشمهای همیشهتر دارند
بیگمان بیگماند و بردة کار، روزشان شب به پشت پردة کار3
نقشها میکشند بر دیوار، چه خیالات خوش به سر دارند...
کابلیها که سخت دلتنگاند، در تب سرخ آتش جنگاند
نسل گُردآفرید با سهراب جنگ دشوار مختصر دارند
این به دست پدر به خون غلتان، آن به دست برادر افغان
خون تاریخ ننگ و ناموس است؛ آنچه در رود و جوی و جر دارند...  
 دختران عقیقهی مالی؛ ختنه سوران مصر و سومالی
سیب های سیاه در کالی؛ زخم چاقوی تیز و تر دارند
بکرِ خونین، غروب بعد از جنگ؛ بغل جنگجو به جای تفنگ
هق هق سرخ در گلویی تنگ، خفته اند و تب ثمر دارند
بارداران آب های حرام؛ کی ؟ کجا و چگونه می زایند
دختران اسیر در سنگر؛ که جنین های بی پدر دارند...   
 دختران فرنگی و چینی؛ صبحرویانِ ماهپیشانی
مرمران سپید ویترینی که در آغوش خود پسر دارند
 لالهرویان تازه و تَردست؛ شنبه، یک شنبهاند بالکل مست
نعره سر میدهند در بن بست، شعله از شام تا سحر دارند
بام تا شام بر سر کارند، شب در آیینه نیمهبیدارند
مرد ـ دوشیزههای دولتخواه روزی از مرد و زن بتر دارند
بارداری، تهوع و اجبار، کودکانداختن ز خود ده بار
پسرانی که صبح از بستر رفتهاند و غم دگر دارند
دختران سکوت و تنهایی؛ پشت پیشانی تماشایی
روح چینخورده و پریشانی، مغز سرخورده و پکر دارند     
دختران قصههای افسوناند؛ شهرزادان، هزارشبخوناند
هر شب از رازِ سربهمهرِ دگر پرده با آب دیده بردارند
اوپسالا سویدن
دوشنبه 27 اوت 2012 - 06 شهریور 1391
1. چوری: النگو
2. پترول: بنزین
3: بیگم قهرمان رمان واره مستند " دختر وزیر" نوشته ی دکتر لیلیاس هملتون پزشک دربار عبدالرحمن خان پادشاه خوش آشام افغانستان در اوایل قرن نوزده است. بیگم دختر نابغه یی است که اسیر می شود و به خاطر لیاقت و سوادش به کنیزی در دربار عبد الرحمن خان در می آید. بیگم سر انجام رییس هندی اش را از مرگ نجاب داده با اسپ جانب هندوستان می گریزد. سر مرز هند و افغانستان رییس هندی بیگم موفق به فرار می شود و بیگم با ضرب کارد از پای در می آید. رمان دختر وزیر سراپا تقلای یک دختر برده را برای رهایی و پیش رفت تصویر می کند
 محمد شریف سعیدی متولد افغانستان، تحصیل کرده در ایران و مقیم سویدن. شاعر، مترجم و نویسنده. صاحب این مجموعه شعرها: 1. وقتی کبوتر نیست 2. گزیده ادبیات معاصر شماره 53 انتشارات نیستان 3. ماه هزارپاره 4. سفرآهوها 5. قفل های بزرگ 6. الف لام میم دال 7. زاغ سپید 8. خواب عمودی.9. تبر و باغ گل سرخ(1) 10 تبر و باغ گل سرخ (2) و این مجموعه ها به ناشران سپرده شده اند:1. آهسته رفتن چاقو 2. هزاره ی بادامها 3. جای باران خالی
	  محمد شریف سعیدی متولد افغانستان، تحصیل کرده در ایران و مقیم سویدن. شاعر، مترجم و نویسنده. صاحب این مجموعه شعرها: 1. وقتی کبوتر نیست 2. گزیده ادبیات معاصر شماره 53 انتشارات نیستان 3. ماه هزارپاره 4. سفرآهوها 5. قفل های بزرگ 6. الف لام میم دال 7. زاغ سپید 8. خواب عمودی.9. تبر و باغ گل سرخ(1) 10 تبر و باغ گل سرخ (2) و این مجموعه ها به ناشران سپرده شده اند:1. آهسته رفتن چاقو 2. هزاره ی بادامها 3. جای باران خالی